سایت تخصصی اتاق فکر
برای دریافت صوتهای آموزشی به شبکه تلگرام به آدرس زیر بپیوندید.
fekrema@
یا به این شماره پیامک بزنید: 09129400135
تلفن دفتر:88707284
برای خرید از دکمه فروشگاه بالای صفحه استفاده کنید.
علاوه بر این سایت، سایت ابرموفق حاوی مطالب کاربردی استاد راهداری به آدرس
زیر است در سایت به بخش نقشه آموزشی سایت بروید.
کتاب
قوز فکری اثر دیگری از مهندس راهداری مولف کتاب اتاق فکر در 10 گام در
ابان ماه سال 1393 منتشر شد این کتاب در حوزه تفکر فردی بوده و دارای
تکنیکهای فراوان برای ایجاد موفقیت فردی از طریق تفکر است.
کتاب قوز فکری به چاب چهارم رسید.
کتاب قوز مالی ازپول کودن تا پول هوشمند منتشر شد
کتابی متفاوت درباره پول
کتاب سلاخی نخبگان
دردوره قاجار و پهلوی
از دستگیری ممدریش تا دستگیری باربی
به قلم استاد راهداری منتشرشد.
«شما در این سایت میتوانید از آخرین اطلاعات و آموزشها
درحوزه اتاق فکر مطلع شوید»
در این سایت هر هفته مطالب جدیدی در باره اتاق فکر گذاشته می شود.
محصولات جدید:
دانلودها
دانلود پاورپوینت کلاس آموزش تفکر فرمت pptx
2- کلیک کنید برا ی دریافت پاورپونت فرمت pdf
3- کلیک کنید برا ی دریافت فهرست دورههای طراحی شده مهارت اندیشه واتاق فکر. فرمت pdf جدید
4- برنامه آموزش مهارت تفکر شامل: انضباط فکری و ابرهوش و... در نیمه دوم سال 1393
5 -برای دانلود رایگان فهرست و بخشی از کتاب قوز فکری کلیک کنید.*************جدید****************
تعداد صفحه |
نام کتاب |
قیمت |
چاپ |
سایت |
پیامک | |
655 |
اتاق فکر |
چهل و پنج هزار تومان |
هفتم |
09129400135 02188707284 |
www.Fekrema.ir |
100030900 |
نام کتاب | قیمت | توضیحات | تعداد صفحات |
قوز فکری دو جلد / چاپ دوم | 35 هزارتومان | تفکر کاربردی | 684 |
چند روز پیش یکی از دوستان من اسبابکشی داشت. در این اسبابکشی، کلی آت و آشغال جمع شد؛ از یک وسیلۀ خراب گرفته تا کاغذ و سیدیهای غیرقابل استفاده و خرده پارچه و… خیلی چیزهای دیگر. همۀ کسانی که خانهتکانی میکنند یا اسبابکشی، با این پدیده آشنا هستند.
اصولا ما افراد بشر، تمایل زیادی داریم برای آشغال جمع کردن! اما برای دور ریختن این آشغالها چه کار میتوانیم بکنیم؟ شما چه کاری میکنید؟
یک روز، آقایی در کانادا این سوال را از خودش پرسید و
میدانید که «سوال به ذهن قلاب میشود»؛ و حاصلش شد تاسیس یک شرکت آشغال جمعکُنی
که الان ۱۷۵ شعبه در کانادا، آمریکا و استرالیا دارد.
آقای «برایان اسکادِمور» در سال ۱۹۸۹ وقتی یک کامیون یدککش آشغال جمعکنی را در ونکوور دید، تصمیم گرفت کسبوکارش را بر پایۀ زدودنِ خرت و پرتها و آشغالها ایجاد کند.
او یک کامیون کوچک دستدوم را بهقیمت ۷۰۰ دلار خرید، و با این شعار که «ما آشغالهای شما را در یک چشم بههم زدن جمع میکنیم» کارش را آغاز کرد.
آقای اسکادمور که خودش آن زمان دانشجو بود، وقتی که کسبوکارش توسعه پیدا کرد، دانشجوهای دیگر را هم استخدام کرد. بعضی از این افراد، در کوچهها کشیک میدادند تا آشغالهایی را که توسط شهرداری جمع نشده بود، با خودشان ببرند.
در سال ۱۹۹۳، آقای اسکادمور که یک سال و نیم به فارغالتحصیلیاش مانده بود، ترک تحصیل کرد تا فقط روی کارش تمرکز کند.
این شرکت حالا با ۱۷۵ شعبهاش و بیش از ۱۷۰۰ کارمندش، قراردادهای بزرگ هم میبندد؛ و حتی جمعآوری و بازیافت زبالهها و نخالههای بهجا مانده از حوادثی مثل گردبادها و طوفانها هم به این شرکت سپرده میشود.
کامیونهای این شرکت از سال ۲۰۰۷ به فناوریهای پیشرفتۀ ارتباطی مجهز شدند؛ از جمله جیپیاس و امکان ارتباط کامیونها با هم، رهگیری آنها از دور، و همچنین دستگاههای کارتخوان بیسیم برای پرداخت پول. وبسایت این شرکت نیز هماکنون با امکانات متنوع از جمله رزرو خدمات و ثبت اینترنتی سفارشها، کار مشتریان را هر چه سهلتر کرده است.
تماس تلفنی با این شرکت نیز بسیار راحت است. شمارۀ این
شرکت ?G1-800-GOT-JUNK است که همان نام شرکت نیز هست (?Got junk یعنی «آشغال
دارید؟» و برای گرفتن این شماره، باید عددهای متناظر با هر کدام از حروف را روی
صفحهکلید تلفن شمارهگیری کرد.) نشانی وبسایت شرکت نیز همین است (بدون خطوط تیره
و علامت سوال)، و این نشان میدهد که مدیر و بنیانگذار شرکت چه راهکار و دید خوبی
در زمینۀ برندسازی و جا انداختن آن داشته است
یکی از تکنیکهای مهم فکری تکنیک تجار ب مرجع است که من در کتاب قوز فکری اورده ام. انجا در یک فصل در باره قوانین صحبت کرده ام
یک قانونی که این ادم دارد وبسیار جالب این است شکستن تمام قوانین تجارت است. به شما توصیه میکنم فصل قوانین کتاب قوز فکری را بخوانید .
ام والتون
یکی از آموزشهایی که من میدهم کمک به افراد برای برداشتن سقفهای ذهنی آنهاست. و این کار از طریق تغییر نگرش میسر است. نتیجه تغییر ذهن شما این هست که از مرزهای قبلی خارج می شوید. به داستان زیر درباره جک ولش دقت کنید. او چگونه مرزها را می شکند
بیزنس پاندیت: موفقیت
و ثروت، به ندرت با پیروی از قواعد مرسوم و خطر نكردن به دست میآید.
برعكس، بزرگترین موفقیتها نصیب كسانی شده است كه حاضر بودند بیرون از
مرزبندیها حركت كنند و شیوههای اجرای بازی را تغییر دهند. در اینجا بیست
نفر از نوآوران كسبوكار از گذشته و حال معرفی میشوند كه داستانهای
زندگیشان از جهات بسیاری متفاوت است، اما همگی به یك حقیقت واحد اشاره
دارند «اینكه ابتكار عمل، خلاقیت و جسارت، بسیار مهمتر از پیروی از قواعد
هستند» (اگر چه احتمال دارد هر از گاهی خود را در مسیر خلاف قانون بیابید
1) جك ولش
تغییر تفکر و نگرش یکی از مهمترین مباحث اموزش تفکر است گاهی اوقات بایستی فکر را تغییر داد و گاهی اوقات بایستی نگرشها را تغییر داد . مباحث زیر به شما کمک میکند بتوانید آنهار ا تغییر دهید.
10
راه برای تغییر طرز تفکر و دگرگون کردن زندگی
نگرش ما به زندگی یعنی
همه چیز! چند روز پیش تبلیغی درمورد افسردگی در تلویزیون دیدم که افراد را به
"تغییر طرز تفکر" تشویق می کرد. واقعاً آفرین به همچنین تبلیغاتی که
هوشیاری ایجاد میکند. برای دست یافتن به قانون جاذبه در زندگی—یعنی جذب کردن بیشتر
چیزهایی که در زندگی می خواهیم به سمت خود، و تبدیل منفی ها به مثبت—باید طرز
تفکرمان را تغییر دهید و یک نگرش جدید به زندگی پیدا کنیم.
سالها پیش مربی اخلاقم
درمورد تغییر دیدگاه به روشی بسیار ساده صحبت می کرد. از طریق تصاویر و احساسات.
او به من نشان داد که چطور حرکت دادن یک پا به سمت راست یا چپ یا جلو و عقب،
دیدگاه شما را نسبت به صحنه ای که مقابلتان قرار دارد تغییر می دهد. وقتی از زاویه
ای متفاوت به دنیا و آدم ها درون آن نگاه می کنید، آن را متفاوت خواهید دید و
متفاوت درمورد آن فکر خواهید کرد. تغییر دیدگاه، تغییر زاویه دیدی که با آن به
خودتان و دنیایتان نگاه می کنید، در چیزهایی که می بینید و واکنشی که به آنها می
دهید، تاثیر می گذارد.
من خیلی از
مراجعینم را در این چند سال به تغییر طرز تفکر و دیدگاهشان تشویق کرده ام و خیلی
از آنها موفق شدند با این روش به چیزهایی که در زندگی می خواستند برسند. به همین خاطر تصمیم گرفتم این 10 نکته
برای تغییر رویکرد به زندگی را به چاپ برسانم.
1. یک مسیر جدید انتخاب
کنید. به دنبال یک راه جدید برای رسیدن به مقصدتان باشید. برای رفتن سر کار چه
پیاده از پارک رد می شوید یا با اتوبوس می روید، سعی کنید یک مسیر جدید برای خود
انتخاب کنید که به شما ایده ها و بینش تازه ای نسبت به محیطتان بدهد.
2. نقش دیگران را بازی
کنید. برای لحظه ای هم که شده افکار و نظرات خود را کنار بگذارید و با چشمان یک
نفر دیگر به یک موقعیت یکسان نگاه کنید. سعی کنید همان چیزی که آنها می بینند و حس
می کنند را ببینید و حس کنید. مهم نیست که در حال دعوا کردن، نگاه کردن به یک مشکل
یا سوال باشید، از دیدگاه یک فرد دیگر مطمئناً به درک بیشتری دست خواهید یافت.
3. افکار و قضاوت های
غیردوستانه و باورهای محدود کننده خود را بشناسید—"من خیلی چاقم"،
"من نمی تونم..."، "اون خیلی خوشگله و من اصلاً به نظرش
نمیام"، "اون دمدمی مزاجه"، و ...—این الگوهای فکری منفی را تغییر
داده و به مثبت تبدیل کنید: "من هر روز و هر روز خوشگلتر میشم."،
"من می تونم...خواستن توانستن است"، "اون خیلی دوست داشتنی است،
دلم می خواد باهاش آشنا بشم"، "آدم جالبی به نظر می رسه" و ...
شگفت انگیز است که چطور تغییر افکار منفی به مثبت باعث می شود مثبت های بیشتری را
در زندگی به سمت خود جذب کنید.
4. چیزهای کهنه را از بین
ببرید. با یک خانه تکانی درست و حسابی منزل، جا برای انرژی و ایده های جدید باز
کنید. خانه تکانی فضاهای فیزیکی به ما کمک می کند خانه تکانی فکر و دلمان را هم
شروع کنیم. درست همانطور که گاهی خودمان را زیر اشیاء کهنه و قدیمی که دیگر هیچ
نیازی به آنها نداریم دفن می کنیم، ممکن است روحمان را هم زیر افکار و احساسات
کهنه و به درد نخور دفن کنیم.
5. برنامه روزانه زندگیتان
را تغییر دهید. اولویت هایتان را ارزیابی کنید، ببینید چه چیزهای بیشترین اهمیت را
در زندگیتان دارند، و بعد برنامه روزانه تان را برای تمرکز بیشتر روی اولویت
هایتان تغییر دهید. مثلاً یکی از مراجعین من که خانمی مطلقه و صاحب سه فرزند است
که برای نگهداری از آنها مجبور است سخت کار کند. او مادری بسیار دوست داشتنی
با مهارت ها عالی و یک شغل بسیار خوب است که می تواند آنرا به راحتی در منزل انجام
دهد. اما بعضی وقت ها من متعجب میشوم که چطور خود را درگیر کارهایی می کند که نه
به پول در آوردن کمک میکند و نه هیچ ارتباطی به مراقبت او ازفرزندانش دارد. این زن
اگر اولویت های زندگی خود را ارزیابی کند و برنامه روزانهاش را برطبق مسائل مهم
زندگی اش—خانواده و درآمد کاری—قرار دهد، مطمئناً خیلی بیشتر می تواند در جهت
اهدافش پیش رود. دانستن اولویت های زندگیتان به شما کمک می کند طرز تفکرتان نسبت
به استفاده از منابعتان، مثل زمان، تغییر کند.
6. به زبانتان دقت کنید.
کلماتی که استفاده می کنید، نحوه بیان افکار و احساساتتان را تغییر دهید و آنوقت
خواهید دید که انرژی پیرامونتان تغییر می کند. اگر من از یک جمله منفی مثل
"تو نمیتونی اینکار را انجام بدی چو خطر داره" استفاده کنم، این احتمال
وجود دارد که فرد با من لج کرده و برای ثابت کردن بی خطر بودن آن کار به من، به
انجام آن مبادرت ورزد. اما اگر به جای آن جمله از جمله "چطوری می خواهی خطرات
اینکار را از بین ببری چون یک کم خطرناک به نظر میاد" استفاده کنم، فرد
خیلی بیشتر در مورد آن فکر خواهد کرد و بیفکرانه آن را انجام نمی دهد. زبان ابزار
بسیار نیرومندی در تغییر نحوه فکر کردن ما و همچنین واکنش دیگران به ماست.
7. انتخاب کنید که شاد
باشید. خودتان منبع شادی خودتان باشید و از دیگرن انتظار نداشته باشید که
خوشحالتان کنند. افراد شاد و خوشبخت افراد شاد و موقعیت های شاد بیشتری را به سمت
خود جذب می کنند. برای اینکه هر لحظه در زندگی شاد باشید باید به چیزهای مثبت و
خوب زندگی و کارتان تمرکز کنید و منفی های آن را کنار بگذارید. برای بو کردن گلها
وقت بگذارید و اجازه ندهید که ناامیدیها در شما رخنه کند و انرژی شما را از بین
ببرد.
8. مرتب دعا و مناجات
کنید. با عبادت و مناجات از خدای خود تشکر و قدردانی کنید و خواسته های خود را از
او طلب کنید. با تعمق به افکار و ایده های جدید دست پیدا کنید. عبادت و اندیشه
کردن از مهمترین مسائل زندگی هستند چون ما را به خدا و به روحمان پیوند می دهند. و
از طریق این ارتباطات می توانید به افکار بازتر و تازه تر دست پیدا کنیم.
9. ساده کنید. به دنبال
واضح و ساده کردن همه چیز باشید. یکی از مراجعین خیلی باهوش من مرتب در حالت آشفته
به من زنگ می زند و میگوید که نمی داند برای فلان مسئله سخت و پیچیده ای که در
زندگی اش افتاده چطور تصمیم بگیرد و چه بکند. اولین کاری که از او می خواهم بکند
این است که اول ببیند کدامیک از مسائل واقعاً به این قضیه مربوط است، و بعد همه
چیز را خیلی "ساده" برای من توضیح دهد. طی چند دقیقه خودش می بیند که
خیلی چیزها که به نظرش به این قضیه مربوط بود اصلاً هیچ ارتباطی ندارد و کاملاً بی
ربط است و می تواند راحت آنها را حذف کند. آنوقت است که می تواند خیلی راحت تر
تصمیم بگیرد. ساده کردن، چه در طریقه زندگی کردنمان باشد چه در نحوه آنالیز کردن
یک مشکل، دیدگاه ما را تغییر می دهد و همه چیز را روشن تر می کند.
10. لبخند بزنید. لبخند زدن
تاثیر فیزیکی بر مغز دارد و البته بر نحوه فکر کردنمان. یک شب که خیلی از یک مشکل
خانودگی که برایم پیش آمده بود نگران و آشفته بودم به روانشناسم زنگ زدم. او چند
دقیقه به حرف های من گوش داد و بعد حرفم را قطع کرد و گفت، "لبخند بزن، لبخند
بزن و لبند بزن، چه الان حس آن را داشته باشی یا نداشته باشی". بعد درمورد
تاثیرات فیزیکی لبخند زدن برایم صحبت کرد و اینکه چطور روحیهر ا تقویت می کند و
هورمون های شادی بخش در بدن تولید می کند و همه اینها دیدگاه ما را درمورد مشکلمان
تغییر می دهد. من امتحانش کردم. درست مثل دیوانه ها همیشه لبخند می زدم، موقع شستم
ظرفها، تایپ کردن پشت کامپیوتر، صحبت کردن با دوستانم، و .... و واقعاً موثر بود.
مشکلات خانوادگی خودشان رفته رفته حل شدند. لبخند زدن موقع حرف زدن پشت تلفن به
فرد آنطرف خط منتقل می شود، لبخند زدن حین کار باعث میشود لذت بیشتری از انجام
آنکار ببرید و همه اینها در دیدگاه شما نسبت بھ خودتان و دنیای اطرافتان تغییر
ایجاد میکند.
برای ایجاد تغیر در
نحوه فکر کردنمان، باید به خودمان و دنیای اطرافمان از یک زاویه دیگر نگاه کنیم و
دیدگاهمان را تغییر دهیم. به جای اینکه در پاسخ به یک سوال همان مسیر قدیمی را
برای رسیدن به نتیجه انتخاب کنید، از یک زاویه جدید به آن سوال نگاه کنید و از یک
راه دیگر به نتیجه برسید. اینها راه های خوبی برای کمک به تغییر دیدگاهتان در زندگی
بود. هر بار که یک راه تازه را برای رسیدن سر کار انتخاب می کنید، به مغزتان هم
آموزش می دهید که یک راه جدید برای حل یک مشکل انتخاب کند. و وقتی فکرتان را تغییر
دادید، دنیایتان تغییر خواهد کرد.
تفکر یک مهارت است حال خوب است درباره مهارت مطالبی رابیاموزیم که به ما کمک کند مهارت خود را ارتقاء دهیم.
چون مهارتها بسیار متنوع و مختلف هستند، تعریفى از مهارت که بتوان در همهٔ موارد آن را بهکار برد مشکل خواهد بود. روانشناسى به نام ای.آر.گاترى (E.R. Guthrie) در (۱۹۵۲) مهارت را بهصورتى تعریف کرده است که مشخصههاى مهم آن را در بر مىگیرد. به گفتهٔ او مهارت قابلیتى است که با اطمینان معیّن و صرف حداقل انرژى یا زمان کارى به نتیجه برسد.
به چندین مشخصه در این تعریف باید توجه داشت. اول آنکه کار باید به هدف مورد نظر برسد مانند کامل کردن یک پاس در بازى فوتبال یا اجراء بالانس در ژیمناستیک. معمولاً ما در مورد یک مهارت به گونهاى متفاوت با یک حرکت فکر مىکنیم و حرکت ضرورتاً در محیط به هدف خاصى نمىرسد مثل اینکه بدون هدف انگشتان خود را حرکت دهید. اما بدیهى است که اجراءکنندهٔ مهارت، از حرکت بهعنوان یک وسیله براى رسیدن به هدف استفاده مىکند.
نکتهٔ دوم اینکه ماهر بودن به این معنى است که اجراءکننده باید اطمینان بیشینهاى به هدف مورد نظر برسد؛ براى مثال فرض کنید در ماه گذشته در بازى تیراندازى با پیکان، تیر شما درست به خال وسط هدف خورده است. این عمل تنها براى یکبار نمىتواند تضمین کند که شما تیرانداز ماهرى هستید؛ زیرا در پرتابهاى بعدى نتوانستهاید نتیجهٔ مشابهى را با اطمینان کامل بهدست آورید و این تنها پرتاب از میان صدها پرتابى است که به هدف برخورد کرده است. براى ماهر بودن باید بتوانید با اطمینان نسبى مهارت را نشان دهید بدون اینکه شانس در آن نقشى عمده و اصلى داشته باشد. به همین دلیل تماشاچیان براى قهرمانانى که در ثانیههاى آخر بازى با اطمینان از فرصت باقىمانده استفاده مىکنند و تیم خود را برنده مىسازند، ارزش بسیار قائل هستند.
نکتهٔ سوم اینکه بهطور اخص یکى از شاخصهاى عمدهٔ بسیارى از مهارتهاى حرکتى اجراء آن مهارت با صرف حداقل انرژى است. براى برخى از مهارتها این امر هدف اصلى نیست، مانند پرتاب وزنه که باید با حداکثر نیرو و صرف انرژى همراه باشد تا وزنه به دورترین مسافت پرتاب شود، اما براى بسیارى از مهارتهاى دیگر صرفهجوئى در انرژى و به حداقل رسانیدن مصرف آن بسیار مهم است، مانند دوندهٔ دوِ ماراتن که با آهنگ دو و تنظیم انرژى خود مىتواند به دویدن ادامه دهد یا کشتىگیرى که نیروى خود را براى دقایق پایانى یک مسابقهٔ حساس ذخیره و صرفهجوئى مىکند. موضوع به حداقل رسانیدن انرژى به سازمان و نحوهٔ اجراء کار برمىگردد، بهطورى که نه تنها میزان انرژى فیزیولوژیک پائین مىرود، بلکه انرژى روانى و ذهنى مورد نیاز نیز کاهش مىیابد. بسیارى از مهارتها طورى آموخته شدهاند که ورزشکار در حین اجراء بهندرت بهنحوهٔ اجراء توجه مىکند؛ لذا با آزاد کردن فرآیندهاى ذهنى از نحوهٔ اجراء حرکت، سعى دارد به سایر شاخصهاى فعالیت از قبیل استراتژى بازى در بسکتبال یا بیان حالات حرکتى خود در اجراء حرکات موزونى مثل باله بپردازد. از عوامل اصلى و کمککننده به اجراء ماهرانه، تمرین است. آموختن همراه با کسب تجربه به اجراهاى راحت و بدون زحمت مىانجامد که مورد تشویق و تمجید تماشاچیان قرار مىگیرد.
نکتهٔ پایانى اینکه ویژگى بسیارى از مهارتهاى حرکتى آن است که اجراءکننده، این عمل را در حداقل زمان انجام دهد. بسیارى از مهارتهاى ورزشى هستند که تنها هدف مسابقه در آنها، بهدست آوردن رکورد با حداقل زمان است، مانند مسابقههاى شنا. مهارتهاى دیگرى هستند که در آنها سرعت، بسیار مهم است مانند ضربه زدن در بازى بوکس یا پاس دادن در بازى بسکتبال. موقعى که سرعت اجراء مهارت زیاد مىشود ممکن است دقت حرکت کم شود و حرکات بىقوارهاى بهوجود آید که بهندرت به نتیجهٔ دلخواه و مورد نظر مىرسد. علاوه بر این، با افزایش سرعت، میزان انرژى مصرفى نیز بالا مىرود؛ لذا براى فهمیدن درست مهارت و نحوهٔ اجراء آن باید جنبههاى مختلف مهارت و شاخصهاى مهم آن را در یک توازن کلى در نظر گرفت و بر آنچه در آن شرایط و موقعیت مهمتر است بیشتر تأکید کرد.
بهطور کلى براى اینکه مهارتها به هدفهاى تعیین شدهٔ خود برسند، موارد زیر ضرورى است:
- بیشینهٔ اطمینان نسبت به اجراء مهارت؛
- بهکار بردن حداقل انرژى فیزیکى و روانى براى اجراء؛
- اجراء آن عمل در حداقل زمان.
اگر کسی می خواهد تفکر را بیاموزد ابتدا بایستی بداند زمین خوردن فکری چیست و آن را درک کند و از آن به نفع رشد خود استفاده کند. بسیاری از ما درک درستی از شکست نداریم.هر چند شاید به زبان منافع آن را تکرار کنیم.مدیریت نتایج شکست خودش یک نوع موفقیت است. مطالب زیر دید خوبی دراین حوزه به شما در این حوزه خواهد داد.
پائول سیمون گفته «زمین خوردن را یاد بگیرید، قبل از این که پرواز را بیاموزید.»
«ما فکر می کنیم که موفق شویم» این جمله مهمی است و باعث رشد در زندگی ما می شود ادینگتون درباره تفکر ان را خود هدایتی نامیده است یک متفکر بایستی ارتباطات خود را گسترش دهد یکی از ابزار آن شنیدن است.
چهار راه حل کلیدی برای گوش کردن واقعی:
یکی ا زتکنیکهای دوره کورت م.م. ج مثبت منفی و جالب است. دراین تکنیک ذهن شما در سه جهت به حرکت در می اید در طنز زیر ذهن شما به راحتی در دو جهت به حرکت د رمی اید که دقیقا این تکنیک را اجرا کرده است. ذهن شمابا خواندن جمله دوم در کا رعادیش اشکال ایجاد می شود و نمی تواند رفتار شرطی داشته باشد و مدیریت می شود این کاری است که بایستی یک متفکر انجام دهد.
اینکه کسی نیست که نگرانت بشه یک خوبی داره یک بدی
خوبیش اینکه کسی نیست که نگرانت بشه ، بدیش اینکه کسی
نیست که نگرانت بشه
تفکر مکتوب مهمترین آموزش تفکر در کلاس های درس تفکر است. نوشتن به فکر شما انضباط می دهد. هم در کتاب قوز فکری و هم در کتاب اتاق فکر در 10 گام درباره دفتر موفقیت صحبت شده است دقیقا دفتر موفقیت چنین کاری انجام می دهد. در نامه زیر شما می توانید تاثیر نوشتن در موفقیت را ببینید. خبری رادیدیم که بر اهمیت نوشتن تا کید می کرد که آن رادرزیرآورده ام.
در زندگی روزمره، انسانها با استفاده از ایمیل، پیامک و توییت ها، دیگران را در جریان فعالیتهای روزانهی خود قرار میدهند اما آیا تا به حال دیده یا شنیدهاید که فردی برای خودش نامه بنویسد؟ به احتمال زیاد نه. در این مقاله میخواهیم دربارهی نامهای صحبت کنیم که به خوبی اهمیت نگارش اهداف بر روی کاغذ را به ما اثبات میکند.
نویسندهی این نامه کسی نیست جزء بروس لی، کارشناس هنرهای رزمی و ستارهی هالیوودی که این نامه را در روزهای سختی و مشقت برای خود نوشته است. بروس لی این نامه را در تاریخ نهم ژانویه سال ۱۹۷۰ نوشته و در متن آن به خود قول داده است که به تمام اهدافی که برای خود تعیین کرده دست یابد.
بخشی از متن این نامهی بینظیر به شرح زیر است :
من، بروس لی، اولین ستارهی شرقی در ایالات متحده خواهم بود که بیشترین دستمزد را دریافت میکند. در عوض، هیجانانگیزترین و باکیفیتترین اجرایی که در ظرفیت یک بازیگر است را ارائه میدهم. این فرآیند از سال ۱۹۷۰ شروع میشود، به شهرتی جهانی دست خواهم یافت و تا آخر سال ۱۹۸۰ ثروت من ۱۰ میلیون دلار خواهد بود. طوری زندگی خواهم کرد که لذت ببرم و به هماهنگی درونی و شادی دست یابم.
اما متأسفانه بروس لی در حین دوبلهی فیلم « اژدها وارد میشود » فوت کرد. به گواه این نامه بروس لی تصمیم داشته که در طول ۱۰ سال به تمام اهداف خود دست یابد ولی در کمال تعجب قبل از فوت خود به تمام رؤیاهای خود رسیده بود. وقتی بروس لی نه نیروی هدایتگر خاصی داشت و نه مربی پیش کسوتی که به او انگیزه دهد این نامه را برای خود نوشت تا منبعی از انگیزه و شور و نشاط را برای خود ایجاد کند. این نامهی بروس لی مثالی روشن از توجه به انگیزه درونی برای افرادی ست که هیچ مربی یا نیروی هدایتگر خاصی ندارند. بنده در حین مطالعهی کتاب « اصول موفقیت » از جک کنفیلد با این نامه آشنا شدم و تصمیم گرفتم در قالب یک مقاله شما را نیز با آن آشنا کنم. به راستی بروس لی چه شخصیت بزرگ و توانمندی بوده است. خوب، شما هم وقت بگذارید و برای خود نامهای بنویسید و تمام اهداف و رؤیاهایی را که دوست دارید در زندگی به آنها برسید را در این نامه ذکر کنید. وقتی در مسیر رسیدن به اهداف خود با موانع و سختیهای مختلف روبرو شوید، دیگر هیچ چیز نمیتواند شما را از حرکت به سمت موفقیت و کسب پیروزی منحرف کند زیرا انگیزهی شما درونی ست.
همین حالا نامهی خود را بنویسید، اهداف خود را تعیین کنید و شروع کنید چون همانطور که بروس لی در تصویر این مقاله گفته :
اگر زیاد راجع به چیزی فکر کنید، هیچ وقت انجامش نمیدهید.
تمام استادان موفقیت به صورت پیوسته دربارهی نوشتن اهداف و اهمیت آن صحبت کردهاند و نامهی بروس لی تلنگری برای افرادی ست که به این مطلب اهمیت خاصی نمیدهند و از طرف دیگر دل گرمی خوبی ست برای کسانی که از این روش برای رسیدن به اهداف خود و کسب موفقیت استفاده میکنند.
کسیککککککیطآموزکسیجک آذر 89
کسی که اموزش تفکر دیده باشد می تواند گاهی اوقات جهت ذهن خود را تغییر دهد این کاری است که گاهی اوقات طنز به راحتی ان را انجام میدهد
اولی: آقا این همطسایه مون ساعت 2 نصفه شب هی با
مشت می کوبید به دیوار خونمون!
دومی: عجب آدم های مردم آزاری پیدا می شن. حتماً نذاشت بخوابی؟
تا این جا ذهن شما در یک مسیر جدید حرکت می کند که یک باره مسیر جهت ذهن شما عوض می شود این کاری است که طنز برای شما انجام میدهد.
اولی: نه، خوشبختانه خواب نبودم، داشتم شیپور تمرین می کردم!
آخر داستان ذهن شما متوجه می شود که مقصر همان راوی اول است. میدانید اگر همین الان نگرش شما به پول عوض شود زندگی شما تغییر خواهد کرد اگر همین الان نگرش شما به ورزش تیراندازی با کمان عوض شود شما شخص دیگری خواهید شد .
کسیککککککیطآموزکسیجک آذر 89
کسی که اموزش تفکر دیده باشد می تواند گاهی اوقات جهت ذهن خود را تغییر دهد این کاری است که گاهی اوقات طنز به راحتی ان را انجام میدهد
اولی: آقا این همطسایه مون ساعت 2 نصفه شب هی با
مشت می کوبید به دیوار خونمون!
دومی: عجب آدم های مردم آزاری پیدا می شن. حتماً نذاشت بخوابی؟
تا این جا ذهن شما در یک مسیر جدید حرکت می کند که یک باره مسیر جهت ذهن شما عوض می شود این کاری است که طنز برای شما انجام میدهد.
اولی: نه، خوشبختانه خواب نبودم، داشتم شیپور تمرین می کردم!
آخر داستان ذهن شما متوجه می شود که مقصر همان راوی اول است. میدانید اگر همین الان نگرش شما به پول عوض شود زندگی شما تغییر خواهد کرد اگر همین الان نگرش شما به ورزش تیراندازی با کمان عوض شود شما شخص دیگری خواهید شد .
جمله زیر نگرش شما را به بازی می گیرد
مرگ دست خداست،
مغز شما منتظر است که در این نگرش حرکت کند اما یکباره نگرش شما عوض می شود
شیر و پنیر و روغن و پراید و هواپیما و ….. فقط وسیله اند
فکر شما با طنز به راحتی عوض می شود در حالی که در حالت عادی مقاومت زیادی در این حوزه دارد .
در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی بادکنکی بنویسید.همه اینکارو انحام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد.اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند.همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.
دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمیدارد به صاحبش دهد.طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند.دوباره بلندگو به صدا درآمد که این کار دقیقاً زندگی ماست.وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید .
در حالی که شادی ما در شادی دیگران است، شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید.
تغییر نگرش ما در شاد کردن دیگران به جای خودمان بخشی از اموزش تفکر هست در عصری که همه دنبال شاد کردن خودشان هستند و د راین را ه سخت می کوشند نگرش جدیدی مطرح می شود و ان هم شاد کردن دیگران به جای خود است.